دو ماهگی عروسک خانوم
از دیروز مامان سکینه و خاله زهره با دو وروجکش اومدن پیش مامان زری.اخه شما علوسک مامان قراره واکسن دوماهگی بزنین.من و بابا بردیمت مرکز بهداشت دلشوره و اظطراب از چشمامون مشخص بود.به بابا گفتم من نمیتونم لحظه واکسن زدنتو ببینم تو رو دادم دست بابا.تا حالا اینجوری گریه تو ندیده بودم یه جیغ بنفش کشیدی و بعدش به هق هق افتادی من سریع برداشتمت و رفتیم با بابا ماشین گردی تا عروسکم به خواب بری.خداروشکر این گریه اخر بود و اذیت نشدی.بابا میگفت دخترم صبوره
سارای من در دوماهگی
وزن 4700
قد 56
بگو ماشالله
سارا خانوم اولین عروسی رو در دوماهه زندگیش تجربه کرد
اینم عکسهایی از عروس کوچولو
پس این غذا چی شددددددد...................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی