ساراسارا، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

نازدونه مامان و بابا

عیدت مبارک

1391/6/1 0:22
نویسنده : مامان زری
794 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممم

من سارام

ساعت 6 صبح بود و من توی خواب ناز بودمخواب که بابایی بلند شد بره حمام خلاصه اینقدر سرو صدا کرد که ما تصمیم گرفتیم بلند بشیم شیر بخوریم .داشتیم شیر میخوردیم که دوباره بخوابیم ولی سرو صداهای بابا تمامی نداشت.ما هم چشمامونو باز کردیم ببینیم اطرافمان چه خبره که نگاهمان به مامان افتاد قیافه مامان خنده دار بود نمیدونست بخنده یا گریه کنه اخه مامانی خیلی خوابش می امد من با دیدن مامان یه خنده بزرگ تحویلش دادمخنده دیدم بابایی اومد سمتم خیلی خوشتیپ شده بود اخه امروز عید بود بابا منو بوسید و عید رو بهم تبریک گفت و منم با لبخند جوابش دادم اما خیلی خوابمان می امد بابا اماده شده بود که برود مامان رفت به بدرقه بابا.ما که دیدیم تنها شده ایم شروع کردیم به سر و صدانیشخند.اووووووم اووووووم.یعنی مامان بابا رو ول کن بیا پیشم.اوووووووم اووووووم

مامانی سریع اومد منو گذاشت تو گهواره تا بخوابیم

منم چون بدخواب شده بودم تصمیم گرفتم مامانی رو اذیت کنم

اما اذیت کردنمان به دقایقی بیش نرسید

و چشمانمان بسته شداوه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

طاهره مامان امیرعلی
7 شهریور 91 18:05
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.